۲۱ بهمن ۱۳۹۷

ساخت وبلاگ

بعد از ۸ هفته از انگشت نگاریمون- هفته‌ی پیش ویزامون اومد و ما خیلی خوشحالیم. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 13:55

امروز شنبه‌ست و پنج‌شنبه‌ای که گذشت ۲ هفته از انگوشت نگاریمون گذشت. امیدوارم خیلی زود بیام و بنویسم که ویزامون اومد. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 21:41

دیشب ترجمه‌ی تموم مدارکمون آماده شد و دادیمشون به وکیل

حالا باید منتظر باشیم که SOP رو بنویسه و سابمیت کنه پرونده‌مونو.

بهمون گفت نهایتا تا ۲ هفته این‌کار انجام میشه.

۲۱ بهمن ۱۳۹۷...
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 15:08

الان دقیقا یک هفته‌ست که برای دانشگاه اپلای کردم و منتظر خبر پذیرش هستم. امیدوارم به همین زودی خبر خوش بهم بدن. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1402 ساعت: 5:48

پذیرش دانشکاه اومد. خیلی خوشحالم. امیدوارم به زودی بیام بگم ویزامونم اومد. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1402 ساعت: 5:48

یه اضطراب خفه کننده- روزهای پر تنش کاش دفعه بعد بیام بگم درست شد. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 24 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 15:30

اینجا بدون ترس اینکه کسی ببینه میخوام ابراز کنم شاید یکمی حالم بهتر شه. من از مامانم متنفرم بنظرم اون یه هرزه ست و ازینکه مادرمه خیلی خیلی متاسفم. متاسفم که بخاطر این آدم از همه ی مادرها بیزار شدم میدونم میدونم اصلا منطقی نیست، میدونم باید یه فکری براش کنم اما در حال حاضر کاری جز ابراز احساسی که دارم ازم برنمیاد.

۲۱ بهمن ۱۳۹۷...
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 108 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 9:17

خیلی وقته ننوشتمدستم و دلم به نوشتن نمیره.رفتم پایین و یه سری از مطالب قبلیمو خوندم. درد کشیدم با اینکه بیشترش دردناک نبود اما میدونم دردم از کجاست.دردم گرفت چون تمام اون لحظات رو درحالی میگذروندم که دور از چشمم خیانت میشد بهم.درد کشیدم چون مثل سیلی خورد تو صورتم حقیقت اینکه خواب بودم.دردم میاد چون بیدار شدن درد داره.خیانت دیدن درد داره.من درد میکنم از رفتن بابا از کاری که مامان کرد  وحید کرد. من درد میکنم.ولی خب همه درسشونو خوب گرفتن. خدا باهامه و دهن همه شونو به بهترین نحو سرویس کرد.اما یه رازی رو بگم؟ وقتی یکی به آدم آسیب میزنه حتی وقتی خدا انتقام آدم و بگیره که سخترین انتقام ها رو میگیره حتی با اینکه دل ادم اروم میشه امااصلا اصلا دردش کم نمیشه.  ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...ادامه مطلب
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 82 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 9:17

سلامدقیقا ۲ سال و ۵ روزه که بابا از دنیا رفت.من سالگرد امسالش نرفتم گرگان. چقد سخت بود برام یه مدت قبل از سالگردش تا روز سالگردش فکر کنم ازین به بعد برنامه همینه.توی این دوسال چه اتفاقاتی رو از سر گذروندم. بزرگترین درسای زندگیمو توی این مدت گرفتم. اعتراف می‌کنم که بی‌رحمانه بود. انگار قانونش اینه که همه چی یهو هجوم میاره سمت آدم. بزرگ‌ترین درسی که گرفتم این بودکه به هیچکی جز خودم متکی نباشم. و اینکه هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست. بهترین تصمیمی هم که توی این دوسال گرفتم تصمیم تراپی رفتنم بود. افسوس خوردم که چرا سالها پیش اینکارو نکردم تا توی بحران بتونم بهتر روانمو مدیریت کنم.هرچقد فشار بیشتری رو متحمل شدم رشد بیشتری کردم. گاهی میپرسم از خودم که اصلا ارزششو داشت؟ یا ترجیح میدادی اونقدر درد نمیکشیدی ولی رشدی هم نمی‌کردی؟ جوابی ندارم هنوز براش.هنوز هم رنج می‌برم اما با آگاهی بیشتر. بعد از دوسال که انرژی کافی برای کار کردن نداشتم هنوز حوصله ندارم اما کمی انرژی اضافه میارم که برای کار کردن استفاده می‌کنم. به هر حال همینم بعد از دوسال جای امیدواریه. الان یه هدف دارم و اونم استقلال مالیه. امیدوارم کم‌کم بهش برسم.انگلیسی درس میدم به صورت آنلاین. توی خونه کار می‌کنم و این برام ایده‌آله.این روزها نسبت به قبل بیشتر کتاب می‌خونم و فهمیدم که به آرامشم کمک می‌کنه. نقطه‌ای که الان توشم جاییه که باید توش می‌بودم پس شکر ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...ادامه مطلب
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 98 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 9:17

این روزها حالم خوش نیست. قرنطینه وتنهایی داره مریضم میکنه. من واقعا تنهام. وحید که اربار میره تهران حداقل یه هفته تا 2 هفته نیست. و من توی این مدت جز 2 بار خرید رفتن با هیچ آدمی هم کلام نشدم و این لعنتی داره دیونم میکنه. من بیزارم از تنهایی. حالا این ۲۱ بهمن ۱۳۹۷...ادامه مطلب
ما را در سایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dastanemehraban بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 16:22